گوشیش کنارم بود.
_میدونی اسمت چیه؟
_نه!
_زنگ بزن
زنگ زدم، اسمم افتاد، قلبم مچاله شد!

شش‌ سالم بود، تازه اومده بود، تازه داشتم حروف الفبا یاد می‌گرفتم، گفت بنویس "ق" ، سرِ گردِ ق رو نوشتم و پایینش رو مثل "خ" دور دادم! گفت "این چیه؟ ق پیچه؟" و قهقهه زد!

اسمم افتاده بود روی صفحه "ق پیچ " ؛ قهقهه‌هاش توی گوشم پیچید .

+ نمیدونم حالا اسمم چیه، دنیاست دیگه، حتی شاید نوشته باشه "خانم ع"!

++ می‌کَنَم الفبا را ، روی لوحه‌ی سنگی ‌‌‌. واو مثل ویرانی، دال مثل دلتنگی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها