نوشتم و نوشتم و نوشتم، مثل تمام روزهای دیگری که نوشتم بلکه بتوانم چند خطی از شرح حال این روزهایم را برایتان بگویم اما . اما افسوس که تمام نوشتههایم ناتمام ماند ، انگار که سکوتی بر من حاکم شده است که نمیتوانم با هیچ نیرویی از دستش رهایی یابم، شاید هم این روزها تمام من خواهان همین سکوت است . نمیدانم، هر چه که هست درونم آشوب است و بیرونم میل به سکوت . بگذریم !
شما از احوالاتتان بگویید، این روزهایتان چطور میگذرد ، یا به قول زنگ انشاء " تابستان خود را چگونه میگذرانید؟ " :)
+ غبار غم برود ، حال خوش شود .
++ نمیدونم چرا از تغییرات صفحهی نوشتن مطلب خوشم نیومد!
درباره این سایت